روی جسمی رنجور با نیزه، میزد زور یک لشکر داشت میزد از نزدیک و از دور این حرفا، پر دردن یه عده گرگ وحشی دورت کردن تو موج نامردی سر تو ریختن نامردن نامردن آ خواهرت موند و چشم گریون آ وقتی آب دادن به اسباشون حسین وای ... تنهایی تنهایی، لبریز غمهایی پاشو از رو خاکا زیر دست و پایی غارت کردن بردن داداش حسین غریب گیرت آوردن اهل حرم شبیه گل پژمردن ای علت غصههای زینب ای مقطع الاعضای زینب حسین وای...