(امشبی را شه دین در حرمش مهمان است)2 (مکن ای صبح طلوع)2 (عصر فردا بدنش زیر سم اسبان است)2 (مکن ای صبح طلوع)2 حیدر، حیدر.... (از خون زمین دریا شود امشب اگر فردا شود)2 محشر همی برپا شود امشب اگر فردا شود خون از دم خنجر رود از تن به نیزه سر رود خون از دم خنجر رود بر نیزهها چون سر رود دامن به خون اَندر کِشد امشب اگر فردا شود (امشبی را شه دین در حرمش مهمان است)2 (عصر فردا بدنش زیر سم اسبان است)2 حیدر، حیدر، حیدر، حیدر.... (از پشت زین سلطان دین غلطد چو ماهی بر زمین)2 برّد سرش شمر لعین امشب اگر فردا شود از جور چرخ واژگون از ذوالجناح غرق خون زین میشود چون واژگون امشب اگر فردا شود (امشبی را شه دین در حرمش مهمان است)2 (عصر فردا بدنش زیر سم اسبان است)2