رفتی و صبح محشر من، خواهد آمد بعد از تو غم، دور و بر من خواهد آمد آن كس كه بر پيراهنت، رحمی نكرده حتماً سراغ معجر من، خواهد آمد مقتل میگه، سرتو بریدن مقتل میگه، رو تنت دویدن مقتل میگه، موهاتو کشیدن مقتل میگه، همه چی رو بردن مقتل میگه، جلوت آب میخوردن مقتل میگه، هِی تو رو آزردن با ترکهای لبش، با نوک پا بازی کرد همهی صورت او، با کف پا ریخت بهم مادرش آمده گودال، نچرخان بدنش استخوانهای گلویش، زِ قفا ریخت بهم وای حسین تشنه لب ...