ای جان جهان، جهان جان ادرکنی غیوم زمین و آسمان ادرکنی احیاگر صد دم مسیحا الغوث یا حضرت صاحب الزمان ادرکنی یا صاحب الزمان... ****** ای ماه آسمانیِ ماه خدا، حسن خورشید، مستمند به تو از ابتدا حسن روز نخست نقش جمال تو را كشید نقاش حُسن، با قلم ابتدا حسن از صد هزار فیض مسیحا نکوتر است دردی که با دعای تو گیرد شفا حسن باب تو باب حاجت ارباب حاجت است ای عالمی به كوی تو حاجت روا حسن حسن جانم... از ابتدا پدرش فکر ما گداها بود که سفرهی کرمش را به مجتبی بخشید باب تو باب حاجت ارباب حاجت است ای عالمی به كوی تو حاجتروا حسن سوگند میخورم به خدا نیست ناامید هرکس که آورد به تو روی رجا حسن ****** اشکمو ببین بیا عمه رومو نزن زمین نگو انقد تو خیمهها بشین، واویلا سایهی سرم برام مثل زندون شده حرم عمو تنها مونده بذار برم نمیخوام بازم یتیم شم پشیمون از زندگیم شم مثل اصغر، مثل قاسم میخوام که ذبح عظیم شم ***** دوست دارم بشم بلا گردونش خودم بشم قربونش عمو غریبه دوست دارم برم توی آغوشش بابا بگم تو گوشش عمو غریبه ای غریب من روی خاکی خَدُ التَریب من بلند شو ای شَیبُ الخَضیب من، یا مظلوم ای بابای من نزن دست و پا روبهروی من سپر میخوای، اینم گلوی من، بابایی چرا جسمت نیزهزاره یه جای سالم نداره (ظاهراً جد اطهرش هم بود پدرش بود، مادرش هم بود وقتی افتاد روی گونهی راست بین مقتل برادرش هم بود) ****** چرا جسمت نیزهزاره یه جای سالم نداره نمیذارم تا که زندهم شمر رو سینهت پا بذاره سربسته میگم که روضه بازه اسبا با نعل تازه میان تو گودال ای خسته با نیزه دورهت کردن برای غارت کردن میان تو گودال ***** ایستادم به روی پنجهی پا اما حیف دستش از روی سرم رد شد و بر مادر خوردم مردک پست که عمری نمک حیدر خورد نعره زد بر روی مادر به غرورم بر خورد