خیمههای ماتمو به پا کنید رسیدیم به کربلا دعا کنید خواهرِ حسین میخواد پیاده شه جوونای حرمو صدا کنید نذارید تو دل زینب یه ذرّه غم بشینه یه جایی خیمه بزنید حسینو راحت ببینه خوشیِ دنیاش همینه آه از این غم، یه روز میاد تو این دشت ماتم تموم زندگیشو میگیرن میمونه تنها بین نامحرم حسین وای، حسین وای، حسین وای... یه مسافر یه مسیر، یه قبیله یه امیر مثل دریا تو کویر، توی این گرد و غبار به کجا میبَره این قافله رو قافله سالار؟ خدا میدونه قراره چی بشه آخر این کار تشنهی مشکاشون دریا، زائر اشکا بارونه میخونه لالایی رباب داره پسرشو میخوابونه لالا لالا لالا لالا دیگه رسیدیم به کربلا...