کاروان عشق

کاروان عشق

[ مسعود پیرایش ]
کاروانی از بهشت، روی ناقه‌های نور
رسیدن به نینوا، همه آیه‌های نور

زیرِ لب، حضرت عقیله
داره می‌خونه اِن یَکاد

بوی سیب به حرم وزیده
توی صحرا به دست باد

با احترام پیاده میشن
ستاره‌های آسمونی

آینه‌هایی که دارن از
علی و فاطمه نشونی

از آسمون صدا میاد
فریاد؛ وا محمدا

رخت سیاه به تن کنید
حسین رسید به کربلا

جوونای این حرم، همه مثل قرصِ ماه
واسه‌ی مخدرات، هر کدوم یه تکیه‌گاه

شبیه پروانه می‌گردن، همه دور سر حسین
همه هستند مطیعِ امرِ علیِ اکبرِ حسین

با غیرتن چرا که هستند
همه شاگردای اباالفضل 

پاش که بیفته سر میذارند
همه زیرِ پای اباالفضل 

از آسمون صدا میاد
فریاد؛ وا محمدا

رخت سیاه به تن کنید
حسین رسید به کربلا

نظرات