بوی سیب و بوی غربت

بوی سیب و بوی غربت

[ حسین عینی فرد ]
(بوی سیب و بوی غربت
بوی خون و بوی تربت)۲

(گمونم که از همینجا
شروع میشه قتل و غارت)۲

(ای وای، دلم خونه‌ی روضه‌ها شد)۲
(ای وای، حسین وارد کربلا شد)۲

(ای وای پر از خار و خاشاکه اینجا)۲
(ای وای گمونم همون خاکه اینجا)۲

(ای وای حسین وارد کربلا شد)۳
(ای وای، ای وای، ای وای، ای وای)۳

می‌گفتن: اینجا پر آبه
بی‌درد و بی‌اضطرابه

اما حالا توی کوفه
(حرف شمشیر و طنابه)۲

(ای وای، میگفتن: که مهمون نوازن)۲
(ای وای، دارن تیر و نیزه می‌سازن)۲

ای وای، به پا شد دیگه خواهر
(همینجا میشه قتلگاهم)۲

(ای وای، دیگه راه آبو می‌بندن)۲
(ای وای، که دست ربابو می‌بندن)۲

(ای وای، دلم خونه‌ی روضه‌ها شد
ای وای، حسین وارد کربلا شد)۳

ای وای...

(ما رو اینجا دوره کردن)۲
با نیزه‌ها دوره کردن

(اهل و عیال حسینو)۲
نامحرما دوره کردن

(ای وای، می‌افته زمین دست سقا
ای وای میشه اکبرم اِرباً اِربا)۲

ای وای، میون گلوم استخونه
ای وای، سرم روی نیزه می‌مونه

ای وای...

(مثل بارون نمی‌باره
خواهرم دلشوره داره

گفتم از گوش رقیه
گوشواره رو دربیاره)۲

ای وای، امون از شب بی‌ستاره
(ای وای، چه بد زخمیه زخم گوش پاره)۲

(ای وای، غم کربلا و رقیه)۲
ای وای، خرابه کجا و رقیه؟

ای وای...

نظرات