لا حول و لا قوه الّا بالله خورشید و مَه و ستاره اومد از راه منظومه شمسیِ اباعبدالله، ماشاءالله در دلِ صحرا دیده دریا شد تا رسید عباس، علقمه پاشد اومد و دل از دل دنیا بُرد یا علی گفت و عَلمو بالا بُرد ای جانم به شکوه کاروان و ای جانم به نور نسل سادات ای جانم به کمال هاشمیون به وقار هاشمیات ابیعبدالله، یا حسین یا حسین... جمعند مُحبّان اباعبدالله لشکر جوانان اباعبدالله فرمانبرِ فرمان اباعبدالله ماشاءالله، ماشاءالله شد طنینانداز در دل لشکر صوت تکبیر شبه پیغمبر نوهی بوتراب اذان میگفت یا علی گفت و عمّه، جان میگفت ای جانم به دو عمّامهی سبز و ای جانم به عبدالله و قاسم ای جانم به علیاصغر ارباب نور چشم بنیهاشم ابیعبدالله، یا حسین یا حسین...