شب های جمعه دلم می گیره

شب های جمعه دلم می گیره

[ علی جهانبخش ]
شبای جمعه دلم می‌گیره 
دلم برای دیدن حرم می‌گیره 
شبای جمعه پر درمیارم 
از خاک بین‌الحرمین سر درمیارم 
من از اینجا سلام میدم 
به کربلات حسین جان 
این شب جمعه جای سینه‌زن‌هات
خالیه بین زائرات حسین جان
آقا هرگز نداریم از زیارت تو سیری 
اونقدر حرم میایم تا ما رو آخر 
مثل غلام سیاه بغل بگیری 
*****
شبای جمعه شبای آهه
هنوز میگن که مادرت تو قتلگاهه
شبای جمعه شبای درده
زینب هنوز با گریه دنبالت می‌گرده
من از اینجا سلام میدم به حنجر بریده
به مادری که با قدی خمیده 
تنت رو بین تیغ و نیزه دیده 
من از اینجا سلام میدم به خواهری 
که داره از زیر دست و پای ده سواره 
پیراهن کهنتو درمیاره
***** 
 ایستادم به نوک پنجه‌ی پا اما حیف
دستش از روی سرم رد شد 
چه خاطراتی جلو چشامه 
به همه می‌گفتم عموم مثل بابامه
نداشتم اصلا پیش تو دردی 
از بچه‌هات بیشتر منو بغل می‌کردی
عمو جونم 
اما حالا خاطره‌هام میون قتلگاهه
انگار که می‌بینم دوباره بابام
تو کوچه‌ی مدینه بی‌پناهه
غریب مادر حسین 
اما حالا بین یه عده بی‌حیا اسیری
دلم از این می‌سوزه ته گودال
نمی‌تونی منو بغل بگیری 
چقده شلوغه، هرکی اومده 
دست خالی نیومده
فرقةٌ بالسیوف، فرقةٌ بالسنان
فرقةٌ بالعصاء، فرقةٌ بالحجر
چقده دور گودال شلوغه 
عمو بلند شو صبرم سر اومد
یکی میون قتلگاه با خنجر اومد
یکی با شمشیر، یکی با نیزه
یکی با شمشیر، یکی با تیره
حرمله داره سینه‌اتو هدف می‌گیره
ای وای، ای وای من
 ترک رو آیینه‌ی تو می‌شینه
سنگا نمی‌ذاره درست ببینم 
کی داره رو سینه‌ی تو می‌شینه
پاشو عمو ببین دارن به حالمون می‌خندن
ما آخرین محرم خیمه بودیم 
چه‌جوری دست عمه رو می‌بندن
گوداله، جنجاله 
چه خبرهایی توی گوداله
چرا جسمت اینقدر بی‌حاله
به سمت گودال از خیمه دویدم من
شمر جلوتر بود، دیر رسیدم من 
اگه اون روز، روز پر سوز 
یکمی بودم بزرگتر میشدم من 
توی کوچه سپر تن تو 
بی‌هوا زدن، دو سه بار با پا زدن
لگدای آخرو توی کربلا زدن 
مادر حسین صدقه سر حسین 
یه برات کربلا بده نوکر حسین

نظرات