بیا نگار آشنا

بیا نگار آشنا

[ علی جهانبخش ]
بیا نگار آشنا، شب غمم سحر نما
مرا به نوکری خود (شَها تو مفتخر نما) ۲
ای گل وفا حسین، مظهر سَخا حسین
می‌کشی مرا حسین، می‌کشی مرا حسین... 
دلم ز کودکی شده اسیر و مبتلای تو 
خدا کند که جان دهم( به راه کربلای تو) ۲
می‌کشی مرا حسین، می‌کشی مرا حسین... 
مگر به کربلا کفن به غیر بوریا نبود 
مگر حسین تشنه‌لب عزیز مصطفی نبود
*****
قصد دارد بدود تاب و توانش رفته 
پیرمردی که غریبانه جوانش رفته 
هرچه می‌خواست که با پا برود باز نشد 
عجبی نیست سوی معرکه جانش رفته 
وقت پیری همه امید پدرها پسر است 
تکیه‌گاه قد و بالای کمانش رفته 
فرصت این که کند پا به رکابش هم نیست 
دیر راهی شود از دست زمانش رفته 
از سر مأذنه افتاد مؤذن بر خاک 
تا به خیمه غم هنگام اذانش رفته 
با چه زجری به سر نعش علی‌اش می‌آمد 
آمد و دید پیمبر به زمین افتاده
آمد و دید که حیدر ضربانش رفته 
هر چه می‌دید علی بود، علی بود، علی بود
بدنش بیشتر از حد مکانش رفته 
آنقدر نیزه به هر جای تنش ریخته‌اند
که توان از بدن نیزه‌زنانش رفته
نیزه‌ها مثل حسن با بدنت لج کردند
هرچه تیر است در این دشت نشانش رفته 
عصمت الله به بالای سرش آمد 
دید در بین کف و هلهله جانش رفته
*****
پاشو عزیزم، پاشو جوونم 
پاشو دعا کن کنارت زنده بمونم 
عصای دستم، رفته توونم
می‌خوام که پاشم از جا اما نمی‌تونم
پاشو جوونم 
پیش چشمام انقدر روی زمین نکش پاهاتو
اذون بگو تا نشنون علی جان صدای گریه‌ی مخدراتو 
پاشو بابا ببین صدای خنده‌ها بلنده
ببین که عمه اومده کنارت 
تا زخمتو با معجرش ببنده
آهای جوونا بیایید تماشا 
پیدا کنید اکبرمو از دل صحرا 
تو که اندازه‌ی یک دشت کفن می‌خواهی
آهای جوونا عبا بیارید 
جای علی منو توی عبا بذارید 

ای وای، ای وای داره می‌لرزه دست و پام عزیزم
باور نمی‌کردم یه روزی تابوت تو بشه عبام 
اربا اربا تن تو روی دستمه علی جان 
هر کاری می‌کنم درست نمیشه 
یه جایی از تنت کمه علی جان 
جوانان بنی‌هاشم بیایید 
علی را بر در خیمه رسانید

نظرات