شرمندهام آوارهتون کردم خانوم ببخش غمدارتون کردم شرمندهام باعث شدم دل بیقرار پیکرش شی دل بیقرار بوسه و خشکی زیر حنجرش شی دلواپس پیراهن و دلواپس انگشترش شی کوفه میا، کوفه میا، کوفه میا عزیز زهرا.. حالا که خنجر رو سرم دارم چند جمله حرف با دخترم دارم حمیده جان معجر تو فدای معجر رقیه حمیده جان خمیده شو ولی نذار خمیده شه قد رقیه خدا نکرده کم نشه یه مویی از سر رقیه کوفه میا، کوفه میا، کوفه میا عزیز زهرا دل نگرونم و پریشون مسلمته غریبِ گریون صدامو بشنو ای آقاجون برگرد، اگه دوست داری علی اصغرو برگرد میکُشن اینجا علی اکبرو، برگرد برگرد، که دل خواهرت اینجا میگیره برگرد، که رباب از غم اصغر میمیره کوفه فقط عذاب محضه دلم با حرفاشون میلرزه میگن سرت چقدر میارزه، برگرد احتراممو نداشتن به خدا، برگرد رو سرت قیمت گذاشن به خدا، برگرد برگرد، خواهرت نبینه خون خنجرو برگرد نبینه نیزهها رو پیکرو، برگرد میا به کوفه ای حسین جان میگم بهت با قلب سوزان به فکر معجرن از الان برگرد، بی حیایی داره تو کوفه رواج برگرد، که نشه معجر دخترا حراج برگرد، که شبیه من نمونی بی پناه برگرد، که نیفتی غرق خون تو قتلگاه به فکر اشک دخترت باش به فکر غصهها و درد باش رقیه رو نیاری ای کاش برگرد، تا نخورده شیشهی عمرش ترک برگرد، دخترت نداره طاقت کتک برگرد، میزنن رقیه رو میون خواب برگرد، تا نرفته خواهرت بزم شراب