من که شدم محاصره، میسوزم به خاطره اونیکه قراره کربلا بره نکنه سرش رو نیزهها بره برگرد، تورو جان علمدار چه کنه بی تو زینب، وسط بازار اینا میکُشن تورو، به سمت قتلگاه نرو (که به غارت میبرن، حتی لباس کهنه رو )2 واویلا میا به کوفه آقا... با لب تشنه پر زدم، یا حسینـه اشهدم میبینه یه شب تو کوفه مادرت که توی تنور خولیه سرت مسلم، روی دارالعماره داره میسوزه یاد، طفل شیرخواره چه بلاها که قراره سر خواهرت بیاد (کاروان اسرا و مجلس ابن زیاد )2 واویلا میا به کوفه آقا ... آه، چی بگم از امشبم، نگران زینبم که میبینه داغ تو، به زودیا میره تا محلهی یهودیا وای از، غم طفل سه ساله گریهها و سوال، زن غساله تو خرابه میبینه زخم پیشونی تورو (مثل زینب میبوسه رگای خونی تورو )2 واویلا میا به کوفه آقا ...