از خودم یاد گرفتن، که فدای تو بشن

از خودم یاد گرفتن، که فدای تو بشن

[ علی جهانبخش ]
(از خودم یاد گرفتن، که فدای تو بشن) ۲
بچه‌های من فدای، بچه‌های تو بشن

(عزم میدان کردن یا علی گفتن) ۲
اینا حلال‌زادن به خودت رفتن

(شکند اگر صبویی سر خمّ مِی سلامت) ۲
به جوونای عقیله بده رخصت شهادت

یا اباعبدالله ...

(دوتا بچه شیر آورده، ناجی کرببلا) ۲
(دوتا قربـونی برای، حاجی کرببلا) ۲

حاصل یک عمره منو عبدالله
فدای راه تو ابی‌عبدالله

(شکند اگر صبویی سر خمّ مِی سلامت) 2
کم زینب و ببخش تا نکشم ازت خجالت

یا اباعبدالله ...

(اینا میرن که نمونه، نیزه‌ای برا سرت) ۲
سرشون دیدی روی، نیزه‌ها فدا سرت 

اَگرم افتادن توی سیل خون
قول میدم از خیمه نمیام بیرون

(شکند اگر صبویی سر خمّ مِی سلامت) ۲
نمی‌خوام منو ببینن که دارم میرم اسارت

یا اباعبدالله ...

نظرات