حسین جان

حسین جان

[ پیام کیانی ]
حسین جان ، قبول کن ازم این دو قربونیو جان خواهر 
بذار مثل اکبر بشن رو سفید پیش مادر ، واویلا 
حسین جان الهی بمیرم برات دیگه لشکر نداری
نخور غصه ، زینب نمرده هنوز مارو داری واویلا
جوونامو هدیه آوردم ، کاری کن 
به دستای تقدیر سپردم ، کاری کن 
حسین جان ، به من حق بده تا که تو خیمه آروم نشینم 
غریبی و بی یاوریتو با چشمام ببینم واویلا 
بذار که برای غریبیت پرپر شن 
اجازه بده تا شبیه اکبر شن 
حسین جان ، حسین جان ، حسین جان 

حسین جان ، بذار تا برن روزای پیش رومو نبینن
روزای اسیری و روزای شومو نبینن ، واویلا 
حسین جان ، بهم میشه قطعا جسارت من اینو می‌دونم 
توی شام و کوفه یه لحظه نمیدن امونم واویلا
می‌بندن طناب روی دستام می‌دونم 
منو می‌زنن از روی پا می‌دونم 
سرم می‌شکنه توی کوفه با سنگا 
می‌خندن بهم مردم شام ، می‌دونم 
حسین جان ، حسین جان ، حسین جان 

تا حالا از این خونواده زنی رو نبردن اسارت 
سر تو که رو نیزه ها رفت یا مظلوم 
همش چادرم زیر پا رفت یا مظلوم ، یا مظلوم 
حسین جان ، حسین جان ، حسین جان ...

نظرات