کشتین عزیز دلمو، چرا ول نکردین انقده دور و بَرِ این بچهها نگردین دختر نداری مگه زجر؟ نکِش موی رقیه رو گوشوارشو بردی نَبَر النگوی رقیه رو آتیش نزن این حرمو با گیسوی رقیه رو بیشتر از این خونی نکن سرو روی رقیه رو خاک دو عالم به سرم دور شید از دور حرم زندهاس هنوز برادرم حسین وای... رها کنید این بدنو، آخه جون نداره انقده خون رفته ازش دیگه خون نداره ای شمر نمیسوزه دلت واسه زخم و جراحتش نشکن دیگه حُرمتشو نکِش پاتو رو صورتش بازی نکن با این رگا شمر ببُر تورو خدا اصلا میشنوی این صدامو اصلا میبینی گریههامو بیا دونه به دونه بشمارم غمامو بیا یکم بشین کنارم، پناه دل بیقرارم تو زندگیم بهجز تو هیچکیو ندارم حس کردنِ تو زندگیه، این دیگه عین عاشقیه هرچی دروغم گفته باشم، اشکام که دیگه واقعیه حالا که گرم صحبتم اشکام میاد رو صورتم راحت بگم دلتنگ باب القبلتم حسین وای...