یا قاهر العدو یا والی الولی جانم به زینبت یا مرتضی علی شیرآفرین زنی که کُند شیون این چنین خون خوردن آن چنان و سخن گفتن این چنین در کوفه او به تیغ زبان میرود شکار هرگز کسی ندیده به عالم زنی چنین ابرو تا گره شد عین الله ناظره شد پای خطبه شاهم انگاری محاصره شد چادرش زره شد موقع مناظره شد اُسکتوا گفت و منبری مصادره شد (علیا مخدره زینب)۲ مثل فرشتهها، دستم دخیلِ به گوشه ی چادره، ام المصائبه زینب اگر نبود امامت تمام بود او خشم ذوالفقار علی در نیام بود سر تا به پا عقیله تماما امام بود در انقلاب ماریه صاحب سهام بود تا مجادله شد تکرار مباهله شد دیگه پرونده شام و کوفه باطله شد قائله شد مشغول به نافله شد دم میزد و به یک مرتبه زلزله شد