آه چی شد قِسمتم! رفتی و بعد تو خم شد قامتم روی ناقهها، میبردند ناموست رو تو کوچهها بد زدند نبودی عمّه رو زدند نبودی آه حُرمتها شکست پیشونی زینب با سنگا شکست گریونه چشام بردند زینب رو توی بزم حرام دیدی غریبم، گفتی: اُخیَ گفتم کجایی؟ گفتی: إلیّ از تو نمونده ردّ و نشونی میشه برا من قرآن بخونی؟ کار از کار گذشت و رو سینهت نشست و دیدم مثل مادر، پهلوهات شکست و واویلا حسینم، واویلا حسینم... این قتلگاهه، یا نیزهزاره؟ این نیزهها رو کی دربیاره؟ لبتشنه بودی، کاری نکردن احکام ذبحو جاری نکردن دنیا رو سرم ریخت، قلب مادرم ریخت وقتی که تو رفتی، دشمن تو حرم ریخت واویلا حسینم، واویلا حسینم...