وصیت مادرمون بود

وصیت مادرمون بود

[ کربلایی نریمان پناهی ]
وصیت مادرمون بود
نیمه شبا یه ظرف آب پیشت بذارم

افتاده بودی ته گودال
حتی نشد یه قطره آب برات بیارم

وصیت مادرمون بود
موقع رفتنت ببوسم زیر گلوتو

نشد تو رو بغل بگیرم
تو قتلگاه برات بمیرم برادر من

گرگای وحشی بیابون
کشیدنت به خاک و در خون مقابل من

عبای پیغمبرو بردن
النگوی دخترو بردن، برادر من

یا اباعبدالله آقای من

نظرات