لقبش ملیکه زینبه اون کسی که

لقبش ملیکه زینبه اون کسی که

[ وحید شکری ]
لقبش ملیکه زینبه اون کسی که
همه‌ی غما رو با امام حسین شریکه

حضرت عقیله سیده‌ی جلیله
دومین فاطمه و حیدر این قبیله

سر نی در نینوا کربلا در کربلا
می‌ماند اگر زینب نبود

دست بسته دشمنه
سرشکسته دشمنه
بشکسته سر، زینب نبود

وحی منزلی زینب، تو بی بدلی زینب
شمشیر کلامِ تو تیغ صیقلی زینب

انقدر خوده باباتی از ابهتت والله
می‌گیره زبون من علی علی علی زینب

عمّه جان یا زینب ...

علیِ یا حمزه شبیه شیر شرزه
دو قدم می‌زنه کوفه زیر پاش می‌لرزه

تازه تقیه کرد لعن معاویه کرد
کاخ دشمنو با خطبه‌هاش حسینیه کرد

گفته یابن الطُلقا نحن اسرار بقا
هیزم تویی تیشه منم

به نبی نتیجه‌ام نوه‌ی خدیجه‌ام
با اصل و با ریشه منم

با تیغ سخن زینب، هستی بت شکن زینب
خشم قمرو داری در قالب زن زینب

ظهره جمله انگار از رشادتت والله
می‌گیره زبون من حسن حسن زینب

زینب، زینب ...

نظرات

عالییی