
از حرم تا قتلگه زینب صدا میزد حسین دست و پا میزد حسین ، زینب صدا میزد حسین بعد پنجاه سال اومدم ، خسته و بی حال اومدم یاد پشت در افتادم وقتی تو گودال اومدم یادته حسین مدینه مثل کربلا بود یادته چطور توی کوچمون شر به پا بود مثل پیکرت ، تن من زیر دست و پا بود یادته حسین سه ماهم ز تو رو گرفتم هی میپرسیدی چرا دست به پهلو گرفتم یادته چه قدر شبا درد بازو گرفتم بنی بمیرم ، چه قدر شبیه من شدی حالا میدونم که بودی چشم انتظار من تو این سالا پاشو تا نرفتن تو خیمه ها سراغ خلخالا با این تن مجروحت چه قدر شبیه زهرایی مثل خودم مظلومی ، مثل خودم تنهایی واویلتا واویلا قاتلت شمشیر میکشه ، لشکری تکبیر می کشه نیزه به پهلوت میزنن ، پهلوی من تیر می کشه یادته حسین میدونم که یادت میمونه هی میپرسیدی تو کوچه چرا رد خونه تو نمیدونی ، حسن قصه رو خوب می دونه یادته حسین منو هر کی از راه اومد زد با ته غلاف منو دیدی قنفذ چه بد زد محسنم رو کشت ، اونی که به پهلوم لگد زد بنی بمیرم ، تو هم که چکمه خورده تو پهلوت بعیده که اینا بیان بذارنت تو تابوت این اسبا میخوان که با نعل تازه رد بشن از روت تویی که جات تو عرشه ، رو خاک این صحرایی مثل خودم مظلومی ، مثل خودم تنهایی (واویلتا واویلا)۲ چندتا نامرد بد دهن ، واسه ی غارت اومدن پیرهنی که من دوختمو ، از تنت دارن می کنن یادته حسین ، روزایی که با قلب خسته پیرهن تورو میدوختم با دست شکسته بی کفن شدی ، چه قدر لشکر کوفه پسته یادته حسین به فکرت چه قدر مادرت بود شبا ظرف آب همیشه بالای سرت بود جای بوسه ها همیشه روی حنجرت بود بنی بمیرم ، حالا حنجرت بهم ریخته تو دست کی بوده که موهای سرت بهم ریخته یه لشکر زدن که تموم پیکرت بهم ریخته چطور ببوسم روتو ، مقطع الاعضایی مثل خودم مظلومی ، مثل خودم تنهایی