خواهش کردم پیرهنتو پس بِدن ندادن

خواهش کردم پیرهنتو پس بِدن ندادن

[ حسین ستوده ]
خواهش کردم پیرهن تو پس بِدن ندادن 
نیزه‌نیزه به کشتن تو ادامه دادن

خواهش کردم وقتی سرو می‌بُرن نباشم 
حالا باید چه‌جوری از بدنت جدا شم 

آه به حسین، دعای هر نیمه شب الله به حسین
آه به حسین، گریه کنید هر سحرگاه به حسین

آه جگرم، بعدِ تو سوخت حُرمت اهل حرم
آه جگرم، زمونه کرده با سرت همسفرم 

چی به روز خیمه‌ها آوردن ای وای سرو بردن
یادگاری مادر رو بردن ای وای سرو بردن

مذبوح دیدمت تو رو بین قتلگاه مجروح دیدمت 
عطشان دیدمت روی خاک کربلا عریان دیدمت 

بی‌سر دیدمت تو رو از همیشه مظلوم‌تر دیدمت
تنها دیدمت رو زمین مُقطّع‌الاعضا دیدمت 

ای وای یا حسین...
ای مظلوم حسین...

یادم مونده از سر نِی سرتو که دیدم 
از روی ناقه از تَه دل آه می‌کشیدم

قرآن خوندی مزد کلام تو سنگِ بام شد 
بعد از عباس دور و بر خیمه ازدحام شد

آه به حسین، پاشو بگو اینا همش خوابه حسین
آه به حسین، سرِ تو زیر نور مهتابه حسین 

وای از شهر شام دختر علی کجا و بزم حرام! 
وای از شهر شام ما نداشتیم توی اون مجلس احترام

وای از شهر شام خِیزران می‌زد رو لب‌های امام 
وای از شهر شام می‌زدن نمی‌تونستم وایسم روی پام 

یکی تَه گودال، لباستو پرت کرد 
شلوغیِ خیمه، حواستو پرت کرد 

تمومه حسین، رو‌به‌رومه حسین 
خودت بگو که پیکرت کدومه حسین؟

هنوز دیدنت، آرزومه حسین
خودت بگو که پیکرت کدومه حسین؟

مگه نشناختن تو رو؟ عزیز پیغمبری 
چرا حمله می‌کنن؟ یکی پس از دیگری

چشاتو وا کن از خیمه به گودال اومده زینب

مظلومم حسین...

با دخترت حرفی بزن حسین 

قرارمون نبود زینبِ تو آواره شه 
قرارمون نبود چادر من پاره بشه 

آقای کربلا!
کاری کن که خواهرت برگرده کربلا

سر پیری شبیه خزون پاییز شدم
سر پیری هدفِ نگاه‌های هیز شدم 
سر پیری سر تو با زن رقاصه گلاویز شدم

آقای کربلا!
کاری کن که خواهرت برگرده کربلا

از سر صف کشتنت 
تو جنگ نداشتی با کسی از سر قهر کشتنت
با تیغ و شمشیر‌های آغشته به زهر کشتنت
با لب تشنه تو رو مابِین دو نهر کشتنت 

از سر صف کشتنت 
ظهر بالا سرت بودم تا خود عصر کشتنت 
از هر طرف راه تو بستن و با جبر کشتنت 

تو تشنه بودی گرسنه بودی
تو قتلگاه با یه لباس کهنه بودی
دزدیدن از تو هر چی که داشتی 
دیدم تو رو تو قتلگاه برهنه بودی

دَم غروب کشتنت
حضرت ستّار‌العیوب، اهلِ ذنوب کشتنت 
با تیر و نیزه حتی با سنگ و با چوب کشتنت 
رقاصه آوردن و با بزن بکوب کشتنت

پا می‌کشیدی بر کف گودال
این بار چندمه که داری می‌ری از حال

برای پول کشتنت 
اینا کی ‌بودن تو رو خارج از اصول کشتنت 
شرف نداشتن جلو چشمای بتول کشتنت 
شرم و حیا نکردن از اسم رسول، کشتنت 

آقای کربلا!
کاری کن که نوکرت برگرده کربلا

نظرات