تو بَستر افتادم حسین! مثلِ تو با سَر افتادم حسین! دارم میمیرم اما یادِ اون نِیزه و حَنجر افتادم حسین منتظرم بیای اشکِ من رو پاک بکنی منتظرم بیای خواهرت رو خاک بکنی رو کمرم هنوز مونده جای کَعب و سَنان یادته اومدم روی جسمت مویهکنان دِق کردم کربلا دوست دارم یهبار دیگه برگردم کربلا از روی مَرکب با ضَربه حسین زدن تو رو با پا ضَربه حسین یه سال و نیمه کابوسم شده همون دوازده تا ضَربه حسین نذاشتی جای شمر دستمو به موت بکشم نذاشتی که خودم تیر رو از پهلوت بکشم پژمردهم کربلا کاشکی میشد که باهات میمُردم کربلا به کوچهگردیم انداختی حسین قرارمون نبود زینبت آواره بشه حسین، وای، حسین، وای... **** حاصلِ زینب آخرم دیدی خرابه شد حسین، منزلِ زینب اون چیبود آخه میریخت روی سرت مقابلِ زینب؟ حاصلِ زینب راهِ دور رفتی بغلِ خواهرِ تو بود حسین چرا تَنور رفتی؟ اِی مسیحِ من خولی هم مهموننوازی میکنه راستی شبیهِ من؟ یکی دستور میداد: غارتش کنید خواهرش داد میزد: راحتش کنید دافِعَالبَلایا سَنان سیلی میزنه به کَعبَةُالرَّزایا دافِعَالبَلایا غریب گیر آوردنش چهکار کنم خدایا؟ **** به سمتِ گودال از خیمه دویدم من