حاصل زینب

حاصل زینب

[ حسین ستوده ]
حاصل زینب
آخرم دیدی خرابه شد حسین منزل زینب
اون چی بود آخه می‌ریخت روی سرت مقابل زینب

حاصل زینب
شمر و خولی رو ببین دور و بر مَحمل زینب
سرتو می‌گرده دست اینو اون خونه دل زینب

راه دور رفتی
بغل خواهر تو بود حسین چرا تنور رفتی

ای مسیح من
خولی‌ام مهمون‌نوازی می‌کنه راستی شبیه من؟ 

یاور زینب، برادر زینب... 

با وفا داداش
آخرم نگفتی خوش گذشت بهت رو نیزه‌ها داداش
آخه خیلی خوش گذشت به بچه‌هات شام بلا داداش

بی خبر رفتی
ما رو لایق ندونستی آخرم تو تَشت زَر رفتی

زینبت غم داشت
بغل خواهر تو چی آخه از درخت کم داشت

به شریک زندگی من نیزه نزن
دیگه جا نمونده رو بدن نیزه نزن

روی این صورت زرد و زار پاتو نذار
به گلوی پاره با فشار پاتو نذار

نجاتش بدید قتلگاه که جای دیدن نیست
خب آبش بدید اینکه رسم سر بریدن نیست

رو به قبلش کنید قبله‌گاهمه
سری که می‌بُرید سرپناهمه

نکنه خواهرم این گناهمه
پاتو بردار سنان قرص ماهمه

به شریک زندگی من نیزه نزن
دیگه جا نمونده رو بدن نیزه نزن

تمومش کنید بوی خون گرفته صحرا رو
کم اذیت کنید این عزیزِ دلِ زهرا رو

نیزه‌ها رد می‌شن از کنارمو از کنارمو از کنارمو
خون گرفته جلو چشم تارمو چشم تارمو چشم تارمو

بد سیاه کرده شمر روزگارمو روزگارمو روزگارمو
آخ زده پنجه تو زلف یارمو

هم دلتو شکستن هم حرمتتو شکستن
هم تنتو دریدن هم صورتتو شکستن

یه جوری بی‌حالی انگار یه ساله توی گودالی
یه جوری افتادی انگار یه سال می‌شه که جون دادی

نفس بکش نشکن نفسم رو داداش
بیا بریم خُب به فکر زینبم باش

هم سرتو بریدن هم یه قطره آب ندادن
هم تو رو کشتن اینجا هم بالا سر تو شادن

حق بده نشناسم چیزی نذاشتن از تنت واسم
چی به سرت آوردن انگشتو انگشترتم که بردن

ای تنِ افلاکی موندی چرا برهنه و خاکی
غارت تو غصبه روی تنت جای سُم اسبه

خونت حسین چسبیده به سُم مرکب

نظرات