می‌دونی که با تو مأنوسم، آخه به غمت گرفتارم

می‌دونی که با تو مأنوسم، آخه به غمت گرفتارم

[ پیام کیانی ]
می‌دونی که با تو مأنوسم، آخه به غمت گرفتارم
دوباره برا تو می‌خونم خواهرتم و دوسِت دارم

مگه فراموشم میشه، لحظه‌های افتادنت؟
مگه از یادِ من میره، روی زمین غلتیدنت؟

مگه یادم میرم شمر اومد و، شَرّی به‌‌پا کرد؟ 
مگه یادم میره چند ضربه زد، سرو جدا کرد؟ 

مگه یادم میره زندگیمو چه زیر و رو کرد؟
مگه یادم میره نِیزه‌ش رو تو گلو فرو کرد؟

روضه‌خونا نوحه می‌خونن، دلِ نوکرا جَوون میشه
ولی توی این شبا آقا، خواهرِ تو روضه‌خون میشه

اصلاً نمی‌شه باورم، داره میره برادرم
داره میره از پیشِ ما، امید و پناهِ حرم

پناهِ حرم، کجا داری میری بگو برادرم؟
بدرقه‌ی راهِ تو اشک چشمِ تَرَم 
آهسته‌تر برو برادرم

آبروی دو عالَم، آبروی دو عالَم... 
****
ریّان‌ بنِ‌ شَبیب! جَدِّ ما رو غریب گیر آوردن
ریّان‌ بنِ‌ شَبیب! آبو واسه حبیب دیر آوردن

تو شیبِ گودال سرازیر شد حسین پیر شد
آخ تَهِ گودال زمین‌گیر شد حسین پیر شد

بلا سرِ زینب آوردن، سَرو بردن
بچه‌ یتیما، کتک خوردن، سرو بردن

به عمّه زینب، جسارت شد، جنایت شد
چادر و مَقنَعه که غارت شد، جنایت شد

حسین آقاجان، حسین آقاجان...

نظرات