
ای یارِ من، نبینم تنها موندی بینِ، همه دشمنها همراهِ من، دوتا سربازه قربونیِ، پسرِ لیلا تویِ خیمه گفتم به گُلام، دیگه به من نَه نمیگه تا نگاش بیفته تو نگام، دیگه به من نَه نمیگه تا ببینه اشكو تو چشام، دیگه به من نَه نمیگه بارِ آخره، همین یه بار رویِ خواهرو، زمین نذار تا قسم ندم به مادرم، یا اینا برن یا من میرم یا اینا برن یا من میرم ... ای حسینِ من، حسینِ من ... *** دوری از تو، مثلِ آتیشه میسوزونه، منو از ریشه این سربازا، به خودت رفتن خواهرزاده، مثلِ داییشه با خودم میگفتم همیشه، حسین به من نَه نمیگه كاری رو كه هیچجور نمیشه، حسین به من نَه نمیگه این وصیتِ مادریشه، حسین به من نَه نمیگه جایِ مادرم چه خالیه، خواهرت ببین چه حالیه من با این دوتا كبوترم، یا اینا برن یا من میرم یا اینا برن یا من میرم ... بارِ آخره، همین یه بار رویِ خواهرو، زمین نذار تا قسم ندم به مادرم، یا اینا برن یا من میرم ای حسینِ من، حسینِ من ... ***** بینِ خیمه، چه غریبونه گریه كردن، ولی مَردونه جایِ زینب، اگه تو خیمهست جایِ مَردا، تویِ میدونه گفتم این فقط كارِ منه، دیگه به من نَه نمیگه زینبش كه خواهش بكنه، دیگه به من نَه نمیگه خواهرش بهش رو بزنه، دیگه به من نَه نمیگه بیتو عالَمو، میخوام چی كار تو خودت رو، جایِ من بذار