
اگر كه عضو عضوِ من، زِ هم شود جدا حسین جدا نگردد از غمت، به عزتِ خدا حسین منم منم منم منم، تو را تو را، گدا حسین زِ دورِ خردسالیام، تو را زدم صدا حسین الهی آنكه جانِ من، شود تو را فدا حسین تمامِ عمر بودهام، گدایِ یك نظارهات به سینهیِ شكسته و به قلبِ پارهپارهات نه من تو را رها كنم، نه تو مرا رها حسین به اشكِ دیدهیِ تَرَت، به خونِ پاكِ حنجرت به حنجرِ بُریده و به قطعه قطعه پیكرت به رأسِ از بدن جدا، به صورتِ مُنَوَرَت به جایِ تازیانه و تَنِ كبودِ دخترت مرا زِ من جدا كن و زِ خود مكن جدا حسین