چه جوری باید بگم این بغض لبالبو اشکهای من داره میگه تموم مطلبو همش از این میترسیدم نبینم امشب رو (یه سال آزگار دوری مگه کمه باور کنم که شب اول محرمه) ۲ میلرزه اسم تو توی صدام حسین خیلی دلم هواتو کرده بود امام حسین تموم میشه این ده شب ولی تو بی پایانی، سیدنا المظلومی سیدنا العریانی، سیدنا العطشانی سفیر تو تو کوچه ها غریب یا حسین زدند به زیر قولشون چه بی حیا حسین هر جا میری برو ولی کوفه نیا حسین غافله تو تو راه کوفه وای کاشکی میشد همین الان نامه بدهم نیای به جایزه برا سر تو دلخوشند میدونی حافظای قرآن تو رو میکشتند بمیرم از این غربت تو کشته احکامی دو خط احکام یادش بده (اسلام یادش بده تا بدونه تشنه لب سر نبره) ۲ دو خط احکام یادش بده اسلام یادش بده تا جلو چشم مادر نبره دو خط احکام یادش بده اسلام یادش بده تا جلوی چشم دختر نبره منو عذاب میده به مرکبها آب میده تو رو صدا که میزنم شمر جواب میده بمیرم از این غربت تو کشته احکامی شریح قاضی گفته تو خارج از اسلامی اونا به نیزه میزنند سرو که میبرند دارند غنیمتیاشون و از حالا میشمرند برا زنو بچههاشون به فکر چادرند تو فکر نعل تازه واسه مرکبند همونا که زناشون شاگرد زینبند خنجرا تیز شدند به نیت سرت آخرشم که خنجر کنده رو حنجرت خولی و شمر از عددی حرف میزنن حرف از دوازده شد و از حنجره حسین