این است نوای دله من درهمه حالات

این است نوای دله من درهمه حالات

[ امیر کرمانشاهی ]
این است نوای دل من، در همه حالات 
از روز ازل تا به دم صبح مکافات

نقش است به لوح دل من، با قلم عشق 
این‌جاست حسینیه‌ی تو، عمه‌ی سادات

به نام نامیه زینب، که آیت العُظماست
قسم به نام عقیله، که علَمَ الاسماست

بلند مرتبه بانوی فاطمیه، علی
تمامیه وجناتش، تمامیه مولاست

غلام‌زاده‌ی ایلش، قبیله‌ی مجنون
کنیز خادمه‌هایش، عشیره‌ی لیلاست

نفس نفس نفحاتش، چکامه‌ای شیوا
و حرف حرف کلامش، قصیده‌ای غَراست

قلم چگونه نویسد، که خامیه محض است
کلام پخته‌ی اُمان بخوان، که روح افزاست 

زنی که دست خدا را در آستین دارد
زنی که یک تنه، مرد آفرین کرببلاست 

برای آل عبا بوده  واجب التعظیم
حسین فاطمه احمد حسن علی زهراست

عقیله‌ای که عقول از، مقام او حیران
فهیمه‌ای که فقاهت ز فهم او رسواست

ندیده سایه‌ی او را، نگاه همسایه

نظرات