نامه

نامه

[ امیر کرمانشاهی ]
این نامه رو با گریه نوشتم
دادم به رفیقم که بیاره

لطفا کسی نامه‌ام رو نخونه
آخه حرفای خصوصی داره

سلام عزیزم، نشستم تو اتاقم دارم اشک می‌ریزم
سلام عزیزم، از اون روز که نشد بیام حرم مریضم

سلام عزیزم، شنیدم که سرت شلوغه مثل هر سال
سلام عزیزم، برام سخته ولی دوسِت دارم به هر حال
 نبردیم امسال

تو شهرمون نگاه کنی همه رفتن، الان حرمند
همه مردم پر از گریه‌اند دارن می‌میرند، نشد که برند

چی کار کردم؟ نگو قهری نشد که بیام غمامو بگم
عزیز دلم حرم ببری، حرم نبری من عاشقتم

نظرات

فراهانیفراهانی

عالی

خیلی قشنگ و عالی

عالی