روضه حضرت زهرا (س)

روضه حضرت زهرا (س)

[ حمید دادوندی ]
رفتی و نیستی که ببینی برادرم 
هر روز آب می‌شود از غصّه در بَرم

در سینه‌اش گرفته حسن چادر تو را
گوید مدام زیر لب ای وای مادرم

لحظه‌ای که رفتی از خانه تاکنون
شانه نخورده است به گیسوی خواهرم

آیا تو بر حسین جوابی نمی‌دهی؟

فکر رباب باش که در بین سلسله است
وقتی می‌افتد از سر نِی اصغرم

بیا نیمه‌شب است و قافله در دشت می‌رود
افتد زِ روی ناقه اگر دخترم

نظرات