هم به پهلوی من و پهلوی محسن، پسرم

هم به پهلوی من و پهلوی محسن، پسرم

[ سعید خرازی ]
هم به پهلوی من و پهلوی محسن، پسرم

قامتم با در و دیوار یکی شد با هم
شدّت ضربه چنان بود که بشکست سرم

با درِ خانه به صورت به زمین افتادم
محسنم بعد زمین‌خوردن من شد سپرم

اوّل از روی درِ سوخته ثانی رد شد
بند آمد نفسش زیر قدم‌ها پسرم

شعله می‌رفت به بالا، سر حیدر پایین

نظرات