دیدهام که باغبان چه نگاهی به یاس کرد حیدر به مادرم چقَدَر التماس کرد تنهاست مرتضی و بدون تو بیکس است پلکی بزن به جان حسینت، مرا بس است حالا من التماس کنم، لب به هم بزن از جا بلند شو به کنارم قدم بزن