ای جانِ جهان، جهانِ جان، ادرکنی قَیّوم زمین و آسمان ادرکنی احیاگر صد دم مسیحا، اَلغُوث یا حضرت صاحب الزّمان، ادرکنی ******** در وصف ذات، صحبت ما احتیاج نیست زیرا که در صفات خدا، احتیاج نیست تو، بی وسیله هم بلدی معجزه کنی دست تو را به لطف عَصا احتیاج نیست بوی طعامِ خانه خودش میکِشد مَرا تا خانهی تو راهنما احتیاج نیست خواهش نکرده اهل کَرَم لطف میکنند اینجا به التماس گدا، احتیاج نیست وقتی به خاک مادر تو نیست، سنگ قبر دیگر تو را به صَحن و سَرا احتیاج نیست گریه کن تو را به قیامت، حساب نیست جایی که هست نام تو حرف از عذاب نیست شرط و شروط در کَرَم تو ندیدهام در بخشش کریم حساب و کتاب نیست ای راه اتصال خلائق به فاطمه اصلاً دعای بی تو مرا، مستجاب نیست سوزد جگر که اشک زِ دیده روان شود گریه کن حسن، که به فکر ثواب نیست یک روضه با کنایه نوشتم برای تو جعده به هیچ وجه شبیه رباب نیست یک جمله هم گریز به لا یَوم میزنم شکر خدا که پیش تو حرف شراب نیست ******** این حسنزاده حسینی مذهب است دست پرودِ حسین و زینب است کودک امّا هر بزرگی سائلش تشنه امّا هر سه دریا ساحلش ******* بلند مرتبه شاهی ز صدر زین افتاد ******* شاه را از صدر زین انداختند عرش را روی زمین انداختند غم مخور ای که ز پا افتادهای مانده بهر تو برادر زادهای