در ته چاه نفسم افتادم

در ته چاه نفسم افتادم

[ حاج حسین سازور ]
دَر تَهِ چاهِ نَفسَم افتادم  
نرسیده کسی به فریادم  

سوختم زیر آفتابِ کویر  
تشنه‌ام، گرچه غرقِ ایرادم  

گم شدم، جاده‌ی وصالت کو؟  
مطمئنم نبُردی از یادم  

شبی از نو، بزن خرابم کن  
من فقط با غمِ تو آبادم  

دستِ من را بگیر، محتاجم  
به خدا زیرِ تیغِ صیادم  

یا اَبانا بکش در آغوشم  
من گذشتم ز خیرِ اولادم  

هر زمانی گره به کارم خورد  
لطفِ تو آمده به امدادم  

کمکم کن، تو را به جانِ علی  
از گرفتاریم کن آزادم  

با دعایی که فاطمه کرده  
باز هم دل به پرچمت دادم  

تو به مادر سفارشم بکنی  
پسرش می‌کند قلمدادم  

مادرت پشتِ در به حیدر گفت:  
خم شدم پایِ شاخه‌ی شمشادم  

مُهرِ نیلی ز مِهرِ تو خوردم  
صورتم سوخت، این هم اسنادم  

کربلا میخ نه، سه‌شعبه‌ی داغ  
می‌خورد بر گلویِ نوزادم  

بینِ آتش، حرم که می‌سوزد  
پیِ خلخالِ پایِ افرادم  

زیرِ گرمایِ آفتابِ کویر  
باز من در کنارِ اجسادم

نظرات