
آقا بیا تا زیر پایت جا بگیرم ... شاید کنار مقدمت مأوا بگیرم ... من نذر کردم تا ظهور چشم هایت ... شب های جمعه تا سحر احیا بگیرم ... بی نام تو یک واژه ی بیهوده هستم ... وقتی که یادت می کنم معنا بگیرم ... من حاجت چندین و چند سالم را ... آن قدر می گریم به پایت تا بگیرم ... آخر یه روز منم برات می میرم ... آخر یه روز حاجتمو ازت می گیرم ... مثل تموم شهدا برات می میرم ... آن قدر می گریم به پایت تا بگیرم ... باید همین امشب بگیرم حاجتم را ... شاید نبودم یا نشد فردا بگیرم ... من کربلا می خواهم از دست تو آقا ... آن قدر می گریم که تا امضا بگیرم ... تا این که امشب دست هایم را بگیری ... ناچارم آقا روضه ی سقا بگیرم ... ابالفضل طلایه دار لشکر من ... تویی امید خواهر من ... ابالفضل ...