بی تو در جاده‌ی انبوه سرازیر شدم

بی تو در جاده‌ی انبوه سرازیر شدم

[ مهدی رسولی ]
بی تو در جاده‌ی انبوه سرازیر شدم 
مثل آیات فراقیم که تفسیر شدم 

اُف به دنیای بدون تو از آن سیر شدم 
به خدا دیر نمودی، به خدا پیر شدم 

امید فرار از دل بن‌بست بیا 
تا در این سینه‌ی غم‌دیده نفس هست بیا

نام نیکی که خدا داده به دنیا مهدی‌
ذکر توحیدی موسی و مسیحا مهدی 

تویی آن منتقم حضرت زهرا مهدی
پشت در فاطمه فریاد زده یا مهدی 

رکن ایمان خدا در وسط شعله گسست 
شیشه‌ای پشت در آنقدر لگد خورد، شکست 

گریه می‌کنم از ترس سوال، از سختی راه 
از ظلمت قبر با روی سیاه، با روی سیاه 

باشه من رو بسوزون، بارم گناهه
نامه‌م سیاهه، انتَ الولی 

باشه من رو بسوزون، حقم همینه 
اما نبینه خصم علی

حاجات منو می‌بینه آقا انگاری اصن
 جایی برا تو نیست یا بن الحسن 

شرمنده‌م از نگاهت 
نذر ظهورت کاری نکردم جز ادعا 

شرمنده‌م از نگاهت 
اصلا شما رو یاری نکردم جز با دعا 

بی اسم حسین آروم نمی‌شه غوغای دلم 
دستامو بگیر آقای دلم

من از کرمت امشب چی بگم 
امشب چی می‌خوام، کی میشه بازم پیش تو بیام 

****

چه خوبه کربلا، مخصوصا غروب کربلا 
اگه دلت گرفت حرفاتو بگو به کربلا 

هوای کربلا، مخصوصا شبای کربلا 
منم یه قطره از سیل زائرای کربلا 
می‌میرم برای کربلا

(طبیب کربلا، عطر بوی سیب کربلا)2
نوشته رو دلم مثل هر کتیبه، کربلا 

نسیم کربلا، اصلا زندگیمه کربلا 
به زیر دِینتم، (احسانُ القدیم‌ کربلا)2

نظرات