یک سال گریه کردم، یک ماه را ببینم عرض ادب دوباره ارباب نازنینم این چند روز آخر عمری به من گذشته عشق است و اضطرابش من عاشقم همینم آغوش باز کردی ما را بغل گرفتی یعنی میان هیأت پیش تو مینشینم از کودکی برایت زنجیر میزدم من ای عشق اول من ای عشق راستینم هر سجدهای که کردم خون تو بانیاش بود با گریه بر غم تو، شد استوار دینم با گریۀ رفیقان شستند نامهام را برکت ز دوستان بود من نیز خوشه چینم خوب است روزگارم پیش تو گرم کارم در روضهات عزیزم در جنت برینم آب و گلم حسین جان مخلوط با گل توست من اهل کربلایم آنجاست سرزمینم بر نیزه تکیه دادی گفتی که یار من کو