جان جهان، جهان جان، ادرکنی قیوم زمین و آسمان، ادرکنی احیاگر صد دم مسیحا الغوث یا حضرت صاحب الزمان ادرکنی خیز با نغمه ی مادر مادر روی کن در حرم پیغمبر از دل خاک تن آن دو نفر به در آر و بگو از سوز جگر: که شما از چه به هم پیوستید پهلوی مادر ما بشکستید؟ قبل از آنکه بیاید سائلی پشت در مینشیند منتظر بانوی محشر پشت در خانه وقتی خانه ی زهراست، پس هر سائلی بعد دق الباب خندان می شود پشت در آنقدر از صاحب این خانه احسان دیده بود سجده کرد و اشهدش را گفت کافر پشت در پشت در، در زدند و با خودش می گفت حتما سائل است باز هم با کیسه ی نان رفت مادر پشت در در کمال حیرت اما دید بانوی حرم جای سائل آمده این بار لشکر پشت در در زدند و در زدند و در زدند و در شکست آه، شد آغاز جنگی نابرابر پشت در با غضب شیطان به سوی اهل جنت حمله برد وای، پا نهاد ابلیس بر آیات کوثر پشت در غنچه ی یاس و هجوم آتش و مسمار داغ شد این چنین یک سوم سادات پرپر، پشت در نیست پاسخ همچنان این پرسش تاریخ را از چه بابت فضه رفته جای حیدر پشت در؟ کار دنیا را ببین در رفت و آمد های خود ناگهان از پا میفتد مرد خیبر پشت در گر هزاران بار برگردد به دنیا باز هم می رود زهرا هزاران بار دیگر پشت در دستت محال بود علی را رها کند تا اینکه نوبت ضربات غلاف شد