جماعتی که به سرنیزه‌ها نظر دارند

جماعتی که به سرنیزه‌ها نظر دارند

[ علی اکبر زادفرج ]
جماعتی که به سرنیزه‌ها نظر دارند 
نشسته‌اند زمین تا که سنگ بردارند

حرامیان زِ سر بام‌های خانه خویش 
چه نقشه‌های پلیدی درون سر دارند

درست لعل لبت را نشانه می‌گیرند
چقدر سنگ‌زن ماهر و قَدَر دارند

خدا به خیر کند سنگ‌های بی‌احساس
برای کودکمان روی نِی خطر دارند
****
چقَدَر نیزه بلند است نیفتی پسرم
چنگ این حرمله‌ی پست نیفتی پسرم

بین گل‌ها علیِ من تک بود 
علی‌اصغرِ من کودک بود
کشته شد لیک به خود می‌گویم
کاش این نیزه کمی کوچک بود

بی‌تعادل هستی و آن دَم چگونه با سرت
حجم تیر حرمله را تاب آوردی؟ 
می‌زنی لبخند و پیدا می‌شود سرهای تیر
عاقبت دندان شیری هم درآوردی

آتش از سوز سینه‌ات خجل است 
نیزه‌دارت چقدر سنگدل است
 
هر کس که دید رأس تو را روی نیزه‌ها 
آهی کشید و گفت که بی‌چاره مادرش!
****
گریه نکن رباب، عروسِ مادرم 
گریه نکن رباب، منم یه خواهرم

گریه نکن رباب، به غم اَمون نده 
دستای خالیتو انقد تکون نده

گریه کن، که آبو وا کردنو، سینه‌ت پُر از شیر شده
دنبال بچه‌ت نگرد، آخه دیگه دیر شده

آب آزاد گشت، آب، ولیکن هزار حیف
شد شیردار مادر و بی‌شیرخواره بود
 
چشمی بر آن‌چه رفت غارت نداشت کس 
اما دل رباب پی گهواره بود
****
در زیر پای اسب دو کودک زِ دست رفت
چون کودکان پیاده و دشمن سواره بود
یک رخ نمانده بود که سیلی نخورده بود 
در پشت ابرها رخ هر ماهپاره بود

کودکان یک به یک کتک خوردند
چند تن زیر دست و پا مُردند 
هر کسی را که بود آزردند 
اهل‌بیتِ امام را بردند
****
از حال و روزت بی‌خبر بودم برادر 
با شمر و خولی همسفر بودم برادر

همسایه‌ای داغ دلم را تازه می‌کرد 
چادر نمازم را سرش اندازه می‌کرد
****
هر کس را که بود آزردند
اهل‌بیتِ امام را بردند

گرچه با شرم و سر به زیری رفت
دختر فاطمه اسیری رفت
****
خیمه‌ی بی‌عمود، واویلا 
آتش و بوی دود، واویلا 
چهره‌های کبود، واویلا
لاطُماتُ الخدود، واویلا

دور تا دور او حرامی شد 
دور زینب چه ازدحامی شد
 
عاقبت شهرِ بی‌امان را دید 
سنگ و پرتاب ناگهان را دید 
مجلس عیش شامیان را دید 
عمّه‌جان چوب خیزران را دید
 
آه این چوب بدترین حربه‌ست
عمّه یاد دوازده ضربه‌ست
****
برای گریه‌ی ما، ذکر خیرِ یا زینب 
برای گریه زینب، حسین‌جان کافی‌ست
 
برای شرح کمی از عنایت تو به ما 
نه این حسینیه کافی‌ست، نه زمان کافی‌ست

 برای آن‌که شوم عاقب‌به‌خیرِ شما 
همین دو قطره‌ی اشکِ شده روان کافی‌ست

برای حلّ تمام حوائج عالم
اگر کند نگهی شیرخوارتان، کافی‌ست

دَم از عذاب مزن، صبح محشر کبری 
همین نیامدن کربلایمان کافی‌ست

دعای مادر پهلو شکسته‌ی زینب 
برای آمدن صاحب‌الزمان کافی‌ست
****
دل گرفتار و زلف توست کمند 
دست من کوتَه است و نیزه بلند

دیده و دل به طلعتت بستم 
نرسد بر فراز نِی دستم

یاد روزی که مادرم زهرا
در بغل همچون جان گرفت مرا 
شانه زد حلقه حلقه مویم را 
غرق گل‌بوسه کرد رویم را

گفت زینب تو نور عین منی 
که شبیه من و حسینِ منی

چهره‌ات ماهِ عالمینِ من است 
صورتت، صورت حسینِ من است

گردش آفتاب و مَه تا بود 
این شباهت همیشه در ما بود 
حال ای جان و دل زِ من بُرده 
این شباهت چرا به‌هم خورده؟

موی زینب سپید و موی تو سرخ
روی زینب کبود و روی تو سرخ

صورت من زِ آفتاب کبود 
صورت تو زِ سنگ خون‌آلود
 
من و تو هم‌مرام و هم‌دردیم 
باز باید شبیه هم گردیم
 
پس تو بر نوک نیزه گلگون باش
خسته از سنگ و شسته از خون باش

من هم از بهر حلّ این مشکل
می‌زنم سر به چوبه‌ی محمل
****
دلم هوای حرم کرده است می‌دانی
دلم هوای دو رکعت نمازِ بالاسر

عقیله درد و غصّه و گلایه را به که گفت؟
به چوب، چوبه‌ی محمل، نه با زبان با سر
****
به وقت خطبه‌خوانی مثل حیدر می‌شود زینب 
به هفده معجزه بر نِی پیمبر می‌شود زینب

من از نامش که زینت بر علی گشته‌ است فهمیدم
زمانی زینت الله‌اکبر می‌شود زینب

زمین باید بگردد تا ابد دور چنین بیتی
که در آن مادرش زهرا و دختر می‌شود زینب
 
حباب دور مصباح‌الهدی گر می‌شود عباس 
به کشتی نجاتِ خلق لنگر می‌شود زینب
 
خودش یک لشکر است از کربلا تا شام این یعنی
دلاور، جنگاور، آب‌آور می‌شود زینب

پربازدید ترین مداحی شعر روضه علی اکبر زادفرج محرم و صفر حضرت زینب (س)

پربازدید ترین مداحی شعر روضه محرم و صفر حضرت زینب (س)

محبوب ترین مداحی محرم و صفر حضرت زینب (س)

محبوب ترین مداحی علی اکبر زادفرج

نظرات