از سرشون زیاد بودی کمت کردن

از سرشون زیاد بودی کمت کردن

[ سیدرضا نریمانی ]
از سرشون زیاد بودی 
کَمت کردن، کَمت کردن، کَمت کردن
بعد سه روز دهاتی‌ها 
جمعت کردن، جمعت کردن، جمعت کردن 
با نیزه توی مقتل 
کَمت کردن، کَمت کردن، کَمت کردن

عرب جاهلیت کسی رو این‌جور نکُشت
تشنه رو با نیزه از فاصله دور نکُشت

تو ماهِ حرام، کشتنت
با سرنیزه پیش چشام، کشتنت
تو ماه حرام، کشتنت
عریان کردن، بی‌احترام کشتنت

ناقه‌ی بی‌جهاز دیدم
امان از شام، امان از شام، امان از شام
زخم تنت رو باز دیدم 
امان از شام، امان از شام، امان از شام
رأس تو در فراز دیدم 
امان از شام، امان از شام، امان از شام

سایه‌ی زینبِ تو، گنبدِ دوّار ندید
هیچ کسی شبیه من این همه آزار ندید

تو بازار شام بردنم 
آخر توی بزم حرام بردنم

نظرات

عالی بود