
گریه کن تو را به قیامت، حساب نیست آنجا که هست نام تو، حرف از عذاب نیست شرط و شروط در کرم تو ندیدهاند در بخشش کریم، حساب و کتاب نیست جنت براى اوست، برادر خطا مکن کارش کرامت است به فکر ثواب نیست ای راه اتصال خلایق به فاطمه اصلا دعای بی تو، مرا مستجاب نیست یک روضه با کنایه نوشتم براى تو جُعده به هیچ وجه شبیه رباب نیست ماجرای کوچه چشمان ترم را زخم کرد آه از دردی که قلب مضطرم را زخم کرد روضهخوانی میکنم هر روز و شب در خلوتم روضهی سنگین مادر، حنجرم را زخم کرد این مصیبتنامه را جز من نمیداند کسی آخ دست نامردی رسید و باورم را زخم کرد حوریه، حتی نسیمی بر رخش دارد ضرر باد گلبرگ گل پیغمبرم را زخم کرد هیشکی نبود بگه، این گل که پرپره این زن که میزنی، ناموس حیدره از عمد مادر و پیش پسر زدن از عمد با لگد، محکم به در زدن ای وای ای وای ... انداخت از پا ضربت آن سیلی ام ضربتی محکم که روی مادرم را زخم کرد با شتاب و ناگهانی رد شد از روی سرم این مصیبت بود از پا تا سرم را زخم کرد هی به او گفتم به جای مادرم من را بزن این تقلا کردنم بال و پرم را زخم کرد عرش هم آن روز از غصه تلاطم کرده بود مادرم در کوچه راه خانه را گم کرده بود حسن که نمرده تو رو میبره پاشو مادر بریم خونه از اینوره نشسته نشسته نیا آه پیشم پاشو مادر بریم هی نزن آتیشم پاشو مادر اسمونی، جون من رو به لب آوردی تکوندم خودم چادرت رو، ندونه بابا سیلی خوردی غریبم غریبم غریبم...