
با یارب یارب کُشتی مادرو با مادر مادر کُشتی خواهرو با بی رحمی زد تیرِ آخرو، حسین جانم آه ای مادر من بمیرم میکِشی آه، با فرود هر نیزه می کِشی آه، من بمیرم، دیگه جا نیست شده نیزه در نیزه نیزه رو نیزه، چِشای هَرزه انگار اومد بر قلب من فرود خنجری که سرتو از پیکرت رُبود اونی که سر از تَنِت برید فکری به حال زینب نکرده بود گَلوتو میبوسم میگن یکی برات یه کاسه آب آورده هی نیزه خورده خودت بگو کی پیرهن تو رو برده ای نیزه خورده کوتاه نیومد، گفتم باهات راه بیاد، راه نیومد بی چشم و رو بود، اونی که با خواهرت رو به رو بود من تاب ندارم، تو تِشنَته ولی من آب ندارم قَدَم خمیده، کی نامرتب رَگاتو بریده