مهدی عزیزیان

باز این چه شورش است که در خلق عالم است

1565
6
باز این چه شورش است که در خلق عالم است
باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است

مادرم گفت به من اشک تو از شیر من است
من تو را گریه کن شاه دو عالم کردم

می‌زنه قلبم، داره میاد باز بوی محرّم
از تو چه پنهون دلم میخواد دوباره باز صحن و سراتو

باور نمی‌کردم گذرها را ببندند
من را که می‌بینند در‌ها را ببندند

خورشید بودم زیرِ نورِ ماه رفتم
جان خودت تا صبح خیلی راه رفتم

من شیر بودم کوفه در زنجیرم انداخت
در کوچه‌های تنگ کوفه گیرم انداخت

کوچه‌ای تنگو دلی سنگو صدایِ سیلی

منو بزنید مادرمو نزنید

می‌زد مرا مغیره و یک تن به او نگفت
زن را کسی مقابل شوهر نمی‌زند

دو گوش کودکی مجروح و پاره
برایِ غارتِ یک گوشواره

چه کسی تو رو کشته؟ عالمو آواره کرده
چه کسی تو رو کشته؟ زینبو آواره کرده

نظرات

نظری وجود ندارد !

لیست پخش