رو کن به علی که روح عالم باشد نَفْس و نَفَسِ رسول خاتم باشد دانی ز چه رو، به کعبه دنیا آمد زیرا که علی، قبلهی عالم باشد گفتم به خِرد، ای که تو را راه نکوست آثار خداست در علی یا حب اوست گفتا به خدا، علی خدا نیست ولی از کوزه همان برون تراود که در اوست هر دل که شکست ره به جایی دارد هر اهل دلی قبلهنمایی دارد با آنکه بُوَد قبلهی ما کعبه ولی (ایوان نجف عجب صفایی دارد)۲ حیدر بنگر چه بارگاهی دارد الهی چشم دشمنم نبیند آنچه من دیدم که پامالِ خزان، تنها گلم را در چمن دیدم نگاهم بود بر دست مُغیره رو چو گرداندم گشودم چشمو سیل اشک در چشم حسن دیدم میزد مرا، مُغیره و یک تن به او نگفت زن را کسی مقابل شوهر مادرم فاطمه آن لحظه سرش پایین بود