با خاک درت شفاعت آمیخته است خورشید ز چلچراغات آویخته است بیش از همه جا در حرمت مسکین است از بس که کرم روی کرم ریخته است * * * * چشم تو نوازشگر و مهرافروز است در عمق نگاه تو غمی جانسوز است یک لحظه به دست تو نگاهش را دوخت زیبایی چشم آهو از آن روز است * * * * یک قدم تا آسمان ماندهست از شهر بهشت من ز غفلت آرزوی باغ جنّت میکنم یک سلامم را اگر پاسخ بگویی میروم لذّتش را با تمام شهر قسمت میکنم میروم سمت مصلّی، میرسم تا پنجراه یعنی از پایین پا قصد زیارت میکنم و گر که زنگ ساعت صحن تو بیدارم کند توبه در باقی عمر از خواب غفلت میکنم تا بماند قصّهی صیّاد و آهو جاودان بیپناهان را به پابوس تو دعوت میکنم در کنار پنجره فولادتان با اشک چشم مینویسم یا حسین و رفع زحمت میکنم یا امام رضا ... * * * * دوست دارم نگاهت دارم تو هم منو نگاه کنی من تو رو صدا کنم تو هم منو صدا کنی یا امام رضا ... قربون کبوترای حرمت امام رضا قربون این همه لطف و کرمت امام رضا یا امام رضا ... دوست اونه که دوستشو نگاه کنه امام رضا اگه دردی میبینه دوا کنه امام رضا یا امام رضا ... * * * * یَابنَ الشَبیب، تشنهی بیتاب را زدند یَابنَ الشَبیب، کودک در خواب را زدند یَابنَ الشَبیب، خیمه پُر از بوی دود بود یَابنَ الشَبیب، صورت طفلان کبود بود یَابنَ الشَبیب، جدّ مرا بیهوا زدند یَابنَ الشَبیب، جدّ مرا با عصا زدند یَابنَ الشَبیب، تیغ به روی گلوش بود یَابنَ الشَبیب، خواهر او رو به روش بود یَابنَ الشَبیب، کودک بیشیر دیدهای یَابنَ الشَبیب، طفل به زنجیر دیدهای یَابنَ الشَبیب، دختر ترسیده دیدهای در زیر خار طفلک خوابیده دیدهای * * * * دعای نیمه شب او مرا حسینی کرد ثواب گریهی من را به مادرم بدهید من بیوضو موی تو را شانه نکردم حالا به دنبال سرت باید بگردم * * * * دشت و شب و طفل نابلد واویلا گر زجر حرامی برسد واویلا از صاحب روضه معذرت میخواهم پهلوی سهساله و لگد واویلا میزد مرا مغیره و یک تن به او نگفت زن را کسی مقابل شوهر نمیزند