محشر یا امام رضا شفیع گریهکنان تو فاطمهست زهرا به یُمن تو کرده شفاعتم در شهر شهرتم شده دیوانهی رضا در ماجرای عاشقیت درس عبرتم سلمان سر سپردهی سلمانی توام لطفا بیا به دیدنم وقت رحلتم ای عهدهدار روضه عطشان کربلا من آن حسین گوی دم درب هیئتم تو رو روضهخوان آن لب سر نیزه خوردهای من سینه چاک لطمهی ذکر مصیبتم کل عشیره نانخور موسی بن جعفریم قربان این گدا شدن با اصالتم ماجمع پریشان که در شور و نواییم جارو کش سلطان غریب الغرباییم در حشر گویند که أَین رضویون صد شکر که ما ریزهخور خوان رضاییم