اجازه هست که بیفتم روی پات بخونم روضه برای زائرات بذار بریم به کنار بستری یا امام رضا میدونم که بی قرار مادری بگم چی شد که از علی رو میگرفت چرا دستاشو به پهلو میگرفت آتیش گرفت همهی بال و پرش بمیرم جلو چشای دخترش یجور زدن دل آسمون شکست دود بود و آتش و دیوار و در بحر محسن کردم احساس خطر هرچه نیرو داشتم بردم...