علی نی ترک اِیلَمَه زهرا عم اوغلووام باخ مَنه زهرا ای حُسِینَه خاطیر دور اَیاقه غَمین با خُور گُور سَنه زهرا همینه دل خوشی من، خانوم تویی کنار من تو این خزون بیکسی، زهرا تو پاسخی به هر سلام بیجواب من فقط، تویی بهار من ولی یه حسرته روی سینهام که صورت تو رو نمیبینم مگر که من غریبهام؟ عزیزم چرا تو خونه رو تو میگیری؟ بگو تو از علی مگر سیری؟ بدون من چرا حالا داری میری؟ (برو ولی قرارمون نبود، بری بدون من با صورت کبود)۲