حرمت حسرتی شده که تو دلها مونده تو بگو من چیکار کنم با دل وامونده؟ به امانات حرم تو دلم رو دادم خودم اینجا ولی دلم تو کربلا مونده بین روضهته که هوای تو میزنه به سرم مثل اینه که میکشم نفس تو فضای حرم تو حسینِ منی آه تو حسین منی حسّم اینه حرم هستم بین سینهزنی من یه تشنه بین کویر و تویی بارونم دورم از کربلا و دنیا شده زندونم بیقرارم برا زیارت بطلب آقا چی میشه تا یه بار دیگه کنی مهمونم توی روضههات فاصلهام با تو قدِ یک قدمه هرجا که آقا اسم تو باشه واسه من حرمه این دعای منه آه این دعای منه توی دستای رقیهات کربلای منه بیشتر از هرکسی تو دنیا تو رو دوست دارم مگه میشه محبتهای تو رو بشمارم؟ تا زمین خوردم همیشه بغلم کردی واسه اینه که زندگیمو به تو میسپارم بعد مردنم، غیر نوکریت، از ما نیست اثری جز درِ خونت جای دیگهای نیست آقا خبری تکیهگاه منی آه تکیهگاه منی همه تنهام میذارن اما تو پناه منی