از سَرِ نِی حرف میزنه نگاهِ تو با دلِ من تو به این نِیزهدار بگو: دور نشه از مَحمِلِ من من فدات شم هِلالِ من یه نَظَر کن به حالِ من جونِ زینب، (تو موهات خونه کرده) ۳ زلفِ تو رو، (مادرم شونه کرده) ۳ خوب میدونی که چند روزه صداتو نشنیدم حسین قاتلتو میدیدم وتو رو نمیدیدم حسین بیتو من مُحتَضَر شدم با سرت همسفر شدم از روی نِی، (به سرم داری سایه) ۳ قرآن خوندی، (تو برام آیه آیه) ۳ **** یادشبهخیر موی تو را شانه میزدم در دستِ شمر مانده چرا خاطراتِ من؟ **** بالا که رفت چوب سهساله بلند شد دختر نداشت حوصله در مجلسِ یزید داغِ رباب تازه شد آن لحظهای که دید بالا نِشسته حرمله در مجلسِ یزید صحبت که از خرید و فروشِ کنیز شد **** زینب کجا و مجلسِ نامَحرمان؟